ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 1 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

عاشقانه های من و نی نی ها و بابای مهربونشون

قرص

مادرانه 1

1399/7/25 21:07
نویسنده : مامان سارا
119 بازدید
اشتراک گذاری

سلام م م م  

امروز 16 اکتبر هستش ، یه روز آقتابی و خیلی خوب ... ملورین سرکلاس آنلاین هستش ، محمد دنبال کارای شرکت که حدود دو ماهی میشه راه انداخته و آروم آروم داره به امید خدا پیش میبره ... کلی حرف ناگفته هست که میخوام اینجا به یادگار  ثبت بشه ، برام مهمه چون این روزا با خوندن خاطرات سالهای قبل تو همین وبلاگ کلی حس و حال اونروزا برای تداعی شد ... کلی تجربه که یادم رفته بود و کلی اطلاعات که از قبل داشتم و الان بازیابی کردم ...

در مورد بچه داری من خیلی تجربه کسب کردم ، کلی اتفاقای کوچیک افتاد که بزرگ کردم و ترسیدم و روز و شبم رو بهم ریخت ... باید این هارو مینوشم باز تکرار نکنم برای بچه بعدی ، من الان که سال های قبل رو مرور میکنم میبنم که مسثله نگران بودن کلا همیشه همراه من بوده ، اگرچه این چیزی نیست که من نمیدونستم اما در مورد ملورین فک میکردم که خیلی راحت تر بودم ولی یبنم که این سطح از نگرانی همیشه همراهم بوده ... حتی الان که ملورین هفت سال ونیمشه هنوز با یه بیخواب شدن شبانه که اخیرا خیلی اتفاق میوفته هزار جور فکرای سمی میاد تو ذهنم ، نکنه اینه نکنه اونه، شاید باید ببرمش پیش مشاور ! شاید باید ببرمش پیش دکتر دیگه ای !!! بعد از کمی کاووش فهمیدم که وقتی فکر دخترکم مشغول میشه به هرچیزی که براش اهمیت داره ، نمیتونه راحت بخوابه ... مثلا با شروع کلاسای مدرسه ، با پیش اومدن بحثی که بین ما و همسایه بیسمنت شده بود ، ملورین چند شب نتونست بخوابه ! کلا خیلی حساس هستش و باید خیلی با احتیاط باهاش رفتار بشه ... من کلا برای هربار تب کردن ملورین کلی ترسیدم برای هربار غذا نخوردنش کلی نگران شدم ، ولی میخوام از تجربه هام برای نینی بعدی استفاده کنم ، هم اون اذیت نشه هم خودم ... اما این وسط بغیر از سالهایی که میتونستم خودم لذت ببرم و نبردم ، ملورین هم خیلی اذیت شد ، با هربار نگرانی من اون بچه چن بار تپش قلب گرفت  و من نفهمیدم ، الان که بزرگ شده و من دوباره برای یه چیزی استرس میگیرم میگه مامان میشه  Worried نشی ، چرا هرچیز میشه اینطوری میشی !!! خجالت میکشم ، نه کم سن و سالم نه بی نجربه ولی هنوز کلی راه برای رفتن دارم ! 

دقیقا شب سال نوی پارسال وقتی کنارملورین دراز کشیده بودم که بخوابونمش و بغلش کرده بودم ، دستم خورد روی سینش و یه غده اونم زیر انگشتم ، دنیا رو سرم خراب شد ، از همون لحظه تا چن روز بعد انقد دلشوره داشتم وانقد براش نگران بودم که میخواستم بمیرم ... اول دکتر گفت ممکنه بلوغ زودرس باشه ولی هیچ چیز بدی نمیتونه باشه خدارو.شکر ، اما بعد رفتم پیش دکتر یزدانی متخصص کوئک ، خیلی راحت گفت هیچی نیست پاشو جمع کن هردفعه برای هرچیزی انقد نگران میشی !!! بعد یه مدت خیلی کم شاید یک ماه کلا محو شد ، دقیقا مشخصات غده چربی رو داشت... 

چن وقت قبلش وقتی ملورین دوتا دندونای جلوش افتاده بودم برای یه مدت طولانی سقف دهنش قرمز و گاهی کبود بود ، برای اونم کلی ترسیدم و دکتر دندون پزشکش گفت ببر پیش کودکان و آخرش دکتر یزدانی بازم به دادم رسید و گفت هیچی نیست دندونای جلوش افتاده احتمالا میخواد چیزی بخوره فشار میده به سقف دهنش ، باید صب کنی تا دندوناش در بیاد خوب میشه ... 

آره خلاصه من خودمو بد درگیر نگرانی های ریز و درشت کردم ، خیلی باید قوی تر باشم و دارم تمام سعیم رو میکنم ... 

امروز 10 اکتبر 2020 

حدود دو هفته ای میشه که زیر اون یکی نیپل هم یه چیزی با همون مشخصات غده چربی اومده ، دو هفته صبر کردم ولی دیروز به شدت استرس گرفتم و بردمش پیش دکتر یزدنی ، معاینه کرد و گفت کاملا طبیعیه برای دختر بچه ها و چیز دور از انتظاری نیست و اینکه بهش دست نزن ، فقط سه ماه دیگه برای چکاپ بیارش پیشم ... مامان دلواپس !!! از  اونجایی که ملورین رو تو لانچ برک بردمش دکتر و برش گردوندم ، اولش خیلی غر زد، اخم کرد ،عصبانی شد که من نمیام چرا انقد منو میبری چکاپ مگه من نینی هستم ، خودت تو ترکیه بودیم گفتی که نینی هارو میبرن تن تن چکاپ ولی من بزرگ شدم ، منم گفتم فمیلی داکتر باید از همه تغییراتت خبر داشته باشه ، موقع برگشتن خیالم خیلی راحت بود ، هوا خوب بود و داشتیم با ملورین پیاده از سر یانگ که مطب دکتر هست برمیگشتیم ، ملورین به محض بیرون اومدن از مطب گفت ماااااماااااان اون سر تو !!! اون سرت !!! گفتم یعنی چی !!! گفت یعنی چرا هرچی میشه همه چیزای نگرانی میاد توی سرت ، دیدی دکتر گفت نرماله ! گفتم باشه مامان جانمنم نگران نبودم tebi که نرماله ،فقط قراره که یه دختر کوچولو همیشه به دکترش خبر بده که چی تو بدنش میگذره ! اما ته دلم میدونستم که این بچه هم از نگرانی های ناتمام من کلافس ! اینم از این ....

پسندها (1)

نظرات (0)