تعویض تاریخ مسافرت
سلام م م م
دیروز یعنی 8 مرداد ماه 1391 بعد از کلی کش مکش و دودلی بالاخره رفتم و تاریخ مسافرتم رو عوض کردم ، حالا دیگه قرار شد با محمد جونم برم ... خیلی احساس آرامش بیشتری دارم اینجوری ، اگرچه میدونم مامان و سانی خیلی منتظرم بودن ... ولی اینجوری بهتره ، خیالم راحت تره ... اوضاع مامان اینا ظاهراً خیلی خوب نیست ، هوای گرم و مشاجره بین مامان و سانی و تموم شدن قرصای مامان ... همش دلشوره های منه ، دیروز خیلی حرص خوردم ، از عصری که با ظهر که با محمد بحثم شد ، زیر دلم درد میکرد و تا شب خوب نشد !!! نمیدونم شاید نینی از اینکه مامان و باباش با هم دعوا کردن ناراحت شده بود ؟! خلاصه که حالا وقت بیشتری دارم برای اینکه کارام رو انجام بدم.
دیروز قبل از رفتن به دفتر هواپیمایی ، رفتم دانشگاه و استاد اخوان ازم امتحان گرفت ، جفتش Speaking بود و جفتشم بهم 20 داد... ههههههه خودمم از نمره هام خندم میگیره ...
اینم از این تا بعد ... فعلاً بابای