اتفاقات مهم 19 روز گذشته
مهمترین اتفاق حضور ملورین در کنار ما و در کنار سفره هفت سین در لحظه تحویل سال بود . امسال بر عکس هر سال ، مامانم و محمدرضا اومدن خونه ما و مادر و پدر همسری هم پیش ما بودن .حضور ملورینم با شکوه ترین و زیباترین لحظه ها رو برامون رقم زد. خدایا بخاطر این موهبت و زندگی دوباره ازت ممنونیمممم...
ناف ملورینم روز پنجم تولدش افتاد ... دخمل کوچولوم بعد از افتادن نافش خیلی راحت تر شد .
روز دهم تولدش من و محمد ، ملورین کوچولو رو بردیم حموم ... خییییییییییلی سخت بود ولی خیلی هم باحال بود ... دخملکم حسسسسسسابی از آب بازی خوشش میاد و اصلاً از اینکه آب روش بریزی ناراحت نمیشه . اگرچه بار اول که اومدم روش آب بریزم ، یهو تا زیر گلوشو خیس کردم و بچم خیلی ترسید هههههههه دست و پاهاشو باز کرد و انگاری که میخواد از بلندی بیوفته ، دنبال جایی میگشت تا ازش بگیره که نیوفته . منم خیلی ترسیدم ... ولی بعدش متوجه شدیم که نباید یه دفعه آب روش بریزیم و باید آروم آروم خیسش کنیم .
از شب سیزدهم تولد ملورین ، دل دردای گاه و بیگاهش شروع شد . البته یکبار 4 روزگیش یه دلدرد خیلی بدی گرفت که فک میکنم بخاطر اینکه من دو تا خیار خورده بودم ، سردیش کرده بود ، ولی این بار مدلش فرق میکزد . عزیز دلم موقعی که میخواد ... کنه ، دلش میپیچه و کلی به خودش فشار میاره ... کلی هم گریه میکنه . الان 5 شبانه روزه که هم من و هم ملورین بخاطر این موضوع نتونستیم درست بخوابیم .
اولین سیزده بدر در کنار ملورین فوق العاده بود . ما به همراه خانواده همسری و مامانم و داداشیم ، رفتیم لواسون ویلای خواهر همسری ... ملورینم تمام مدت آروم خوابیده بود و میتونم بگم تو این چن رور گذشته آروم ترین روز رو داشت . حسابی از هوای پاک و آفتاب قشنگ روز استغاده کرد و راحت خوابید .