ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 1 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

عاشقانه های من و نی نی ها و بابای مهربونشون

قرص

ده ماهگی قند عسلم

1392/11/5 12:56
نویسنده : مامان سارا
642 بازدید
اشتراک گذاری

گل مامان ده ماهه شد ، مبارکت باشه عشقم م م م

ملورین چند روز پیش اولین کلمه رو یاد گرفت ... بر خلاف اغلب نینی های ، ماما و بابا و دد و ب ب نیست ... یاد گرفته میگه " جیزه " البته به لحن خودش که تقریبا میشه " جیجه " جریان یاد گرفتن این کلمه هم اینه که تقریبا ده روز پیش یه دفعه توجهش به آیفون جلب شد و کلی گریه و زاری که بره و دست به آیفون بزنه . مامانی بغلش کرد و بردش پیش آیفون و برای اینکه مانع از دست زدن و در نتیجه افتادن گوشی اف اف بشه ،‌بهش میگفت ملورین " جیزه " دست نزن ... خلاصه اسم جیزه موند روی آیفون و هربار تا میگیم جیزه ،‌هرجای خونه باشه سریع یه نگاه به آیفون میکنه یا از تو اتاق با روروئکش میدو بیرون و میره زیر آیفون می ایسته و شروع میکنه به خواهش (‌البته به روش خودش ) که بلندش کنیم تا بتونه به جیزه دست بزنه ... منو همسری هم چند روزی تلاش کردیم تا اسم جیزه رو از روش برداریم ،‌موفق هم شدیم و حالا این وسیله به هر دو اسم برای ملورین شناخته شده هستش ... و البته این کلمه رو یاد گرفته و وقتی میگی تکرار میکنه ، اما نه با شناخت کامل ،‌فقط به عنوان یه کلمه و تکرار چیزی که میشنوه ، اما جزو معدود کلماتیه که وقتی میشنوه تکرار میکنه ، مثل "بابا" "‌نه نه نه نه  "

 -دختر خشگلم توو این چند هفته، حسابی توو 4 دست و پا رفتن ماهر شده ... تمام خونه رو سیر میکنه و اعلب دنبال من همه جا میاد ...وابستگیش به من خیلی زیاد شده  ، اگرچه حضور مامان بسیار بهم کمک میکنه ، چون خوشبختانه ملورین عاااااشق مامانیشه و خیلی پیش میاد که حتی وقتی تو بغل منه با ذوق و حتی گریه بزور هم شده میره بغل مامانیش ( گریه به این خاطر که من بخاطر دیسک شدیدی که مامان داره ، اغلب نمیزارم ملورین رو بغل کنه و دخملی هم حسابی ناراحت میشه و بی قراری میکنه )

- یاد گرفته موبایل یا گوشی تلفن خونه رو دستش میگیره و میزاره روی گوشش ( یا معمولا پشت گوشش )‌ و مثلا میخواد رفتار شبیه به ما داشته باشه ..

- وقتی چیزی دستشه و بهش میگم بده به من ،‌میاره میده دستم ، ولی به بقیه بجز مامانی هیچی نمیده،‌مگه اینکه خیلی سرحال باشه و بتونه از چیزی که دستشه صرف نظر کنه !

- امروز یه خیار دستش بود و داشت با لثه هاش حسابی دمار از روزگار خیار درمیورد ،‌هر از گاهی خیارشو نزدیک دهن من میکرد و من یه کوچولو میخوردمو دوباره خودش با اشتهای زیاد به خوردنش ادامه میداد

- وقتی بیداره به هیچ وجه نمیزاره پای کامپیوتر بشینم ،‌مدام میاد پایین پاهامو از من میگیره و میخواد هرطور شده بیاد تو بغلم ...

- هنوز بلد نیست بوس کنه ، وقتی میگم مامانو بوس کنه ، بعضی وقتا که حواسش جای دیگه ای نباشه و حوصله هم داشته باشه ،‌دهنشو تا جایی که میتونه باز میکنه و به صورت من هجوم میاره و خیس خیسم میکنه ههههههه خیلی خیلی بامزه اینکارو انجام میده ،‌همیشه تو این شرایط من در حال فرار از دهن ملورین هستمو و اون داره بشدت سعی میکنه منو بوس یا ببخشید خیس کنه...

- هر وقت کلاه ،‌لباس یا حتی چادر مامانی دستش بیوفته ،‌تمام تلاشش رو میکنه که اونو بپوشه ،‌میگیره رو سرشو و خلاصه کلی باهاش کلنجار میره که بالخره بتونه بپوشتشون ... 

- بی نهایت شیرین و البته خیلی هم فهمیده تر شده ... چیزهای بیشتری رو میفهمه و عکس العمل هاش خیلی با مزه تر شده ...

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)