واکسن 4 ماهگی
دختر خشگلم ، امروز ساعت 10 صبح من و بابایی شمارو بردیم بهداشت و واکسن 4 ماهگیتو زدیم ... شما هم انقد بزرگ و صبور شدی که فقط یکم گریه کردی و بعدش زودی آروم شدی عزیزمممم ... منم که از یکی دو هفته قبل استرس امروز رو داشتم ، منتظر بودم تا مثل دفعه قبل ( که توضیح میدم دربارش ) بعد چند ساعت حسابی گریه کنی ، ولی خداروشکککککککر که خوب ٍ خوب بودی و با داییت که امروز بعد از رفتن به نظام وظیفه برای گرفتن نامه اداره گذرنامه ، اومده بود خونمون ، کلی بازی کردی ممول مامان... منم دوبار اول هر سه ساعت و تا الان دیگه هر 4 ساعت بهت استامینوفن میدم . امیدوارم که تب نکنی عشق کوشولو.میخوام یه نفس راحت بکشم که این واکسیناسیون هم گذشت و خیال من راحت شد آخی ی ی ی ی ی ی ... ایشاله تا واکسن بعدی
واکسن دوماهگی :
واکسن دو ماهگی ملورین رو روز 25 زدیم . محمد اون روز نرفت سرکار و بعد از رفتن به بانک برای کاری بانکیی که مامان داشت ، دوتایی دختر کوچولومونو بردیم بهداشت پردیس و واکسنش رو زدیم . ملورین کمی گریه کرد ، منم بغلش کردم و دخترکم رو آروم کردم . بعدش رفتیم خونه مامان . حدود سه ساعت و نیم بعد ، وقتی ملورین از خواب بیدار شده بود و منم میخواستم پوشک عوض کنم ، یه دفعه با اولین حرکتی که بهش دادم ، زد زیر گریه . با وجودی که قبلش لیلای عزیزم بهم گفته بود که احتمال درد بعد چند ساعت هست ، ولی فک کردم شاید از خواب بیدار شده بد اخلاق شده . پوشکش رو عوض کردم و ملورین هم از گریه سیاه شده بود ... مامانم گفت پاش درد میکنه و باید قنداقش کنیم . خلاصه به زور مامان قنداقش کرد و وقتی پاهاش تکون نخورد ، آروم شد . الهی فداش بشم دخترکم خیلی درد کشید . خلاصه بعد از اون برگشتیم خونه و حدود یکی دوساعت بعد ملورین خوب بود . تقریبا میتونم بگم تب نکرد جز اینکه فردای اون روز ، دمای بدنش شد 37.3 که من بهش استامینوفن دادم و خداروشکر دیگه بالاتر نرفت .
ویرایش :
امروز ( 27 تیر ) ملورین کمی تب کرد ، از صبح تا ظهر حدود یک درجه تب داشت که با راهنمایی لیلی جونم ، تونستم تبش رو بیارم پایین . کمی پاشویه کردم، شکم و ران و پیشونیش رو پارچه مرطوب گذاشتم و استامینوفن رو هم سر ساعت دادم ... همین الان دمای بدنش دو سه درجه بالاست . یعنی 37.1